هشتادو هشت سی و یک

یک روایتِ غیِرخطی از زندگی یک مهندس کامپیوتر

هشتادو هشت سی و یک

یک روایتِ غیِرخطی از زندگی یک مهندس کامپیوتر

حل مسعله برای خودت/نوبل ما هم برای خودت

خوبه که استادای گروه نرم افزار هیچی کد زنی حالیشون نمیشه!اون وقت داور محترم راست راست تو چشام نیگا می کنه و میگه که این پایان نامه که کاری نداره!ا!وقتی درکت هنوز به این مسعله نرسیده که این پایان نامه کارشناسی یه و نه دکترا و میگی پوروطن اینو واسه پروژه پیشرفته اش هم نمیده .... چی لایقته بهت بگم؟ آخه اون یارو اگه کارش با بچه ها درست پیش میرفت که درس پایه اشو ازش نمی گرفتن به بخشی بدن!...اگه کارش درست بود که بعد میانترم ریاضی ۲  تحویل پروژه های ترم ۱ اش رو هوا نیود!!!!حیف مامانم گفته جلو استادات فروتن باش!وگرنه اون موقع که گفتی این کار دو روز کدزنی یه میخواستم باهات شرط ببندم سر ده میلیون که ۵شنبه بیام و کار و ازت تحویل بگیرم ..اصن ببینم بلدی یه سییستم اوت بگیری یا نه!؟!؟

اصن میقهمی مسعله ان پی هارد ینی چی؟؟؟ تو اگه میتونستی درست درس بدی اون گسسته اینقد افتاده و دشمن خونی نداشت!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد